زندگی مشترک - نحوه ارائه : نا خواسته - نتیجه: سردی زندگی زناشویی

 متاسفانه در ارائه این کلمه تا حد زیادی اغراق شده است. زندگی مشترک تصویری از زندگی است که همه زوایای آن برای هر دو شریک نا پنهان و واضح است...اما متاسفانه این چنین پیداست که افراد فکر می کنند در زندگی مشترک باید همه چیز هم با هم تقسیم گردد! آنها چیزی را از یکدیگر می گیرند که براحتی فقدان آن زندگی افراد را نابود می کند! یعنی فقدان مکان و حریم تنهایی! منظور از این خلوت در حقیقت اصلاٌ خلوتهای لحظه ای ، مسائل غار تنهایی آقایان و یا چاه فرو ریزی خانمها نیست! بلکه دقیقاٌ چیزی است که باید آن را حریم فردی نامید...متاسفانه خانمها علاقه و تاثیر شدیدی در سوزاندن این حریم دارند..آنها همه چیز را مشترک دوست دارند که البته دلیل این امر را من بیشتر ضربه پذیری اجتماعی و عواطف روحی بیش از حد و از کنترل خارج شده آنها می دانم. آنها همه چیز را مشترک می خواهند...در حقیقت مرد بعد از ازدواج حتی یک اتاق راحت و تنها برای خود ندارد.. جایی که روزانه خود را در آن بازسازی کند. در مورد مردانی که خانمهای آنها خانه دارهستند مسئله بغرنج تر است..خانمها همه روز را در خانه دارای حریم شخصی هستند. آنها در طول روز برای خودشان فضا و زمانی کامل برای بازی و رویا پردازی در کنار تمام مسوولیتهای سنگین خانه داری را دارا هستند.
زمانی که مرد از کار به خانه بر می گردد وی براحتی از مسائل خود خارج شده و به سوی مرد هجوم می آورد و با لبخندی از عشق ، از همسر خود می خواهد که اکنون وی را یاری نماید و با وی همگام باشد! این در حالیست که مرد خسته از افکاری که شاید نیمی از آنها به زندگی شخصی خود مربوط نمی گردد مجالی برای خود ندارد. این حقیقت که مردان نیاز به زمانی برای رویا پردازی و حتی بازی دارند را اگر فراموش کنیم قطعاٌ حماقت بزرگی را مرتکب شده ایم. نکته دیگر و پنهان در این مورد این است که خیلی از آقایان و خانمها اصلاٌ علاقه ای به اینکه در یک بستر بخوابند را ندارند! و این تصویری است که ما همواره آن را رسم می کنیم و می خواهیم به همه بزور بقبولانیم که یکی از نشانه های عشق همین مورد است! در حالیکه زمان قبل از خواب و همچنین زمان خود خوابیدن ، لحظاتی است که هیچکس نباید در آن شریک گردد . ولی با این شیوه رایج همواره فردی در کنار شماست و شما باید در فکر خود بدنبال خود باشید و حتی از رویای شیرینی هم نتوانید لبخند بزنید که مبادا مجبور باشید جواب پس بدهید! البته مسائل دیگری را هم لازم نمی بینم توضیح دهم که بعضی ها کلاٌ خوش خواب هم نیستند و این موارد برایشان کابوسی از خجالت را در ضمیر خویش ببار می آورد! در حقیقت در زندگی مشترک بجای اینکه تنها مسائل از پشت پرده بیرون بیایند امکان یک حریم ذاتی را از بین می برند.بطور شخصی از تمامی افرادی که این مهم را رعایت کرده بودند و حریمهای جداگانه ای را برای خود ساخته بودند زمانی که می پرسیدم مسئله به چه شکل پیش می رود نکات جالبی را مطرح می کردند
آنها عنوان می کردند که زمان یاد شده در ابتدا از سوی ما کمی با دلخوری تحمل می شد. چراکه فکر می کردیم احتمالاٌ مسئله ای پیش آمده که از آن بی خبریم یا ناراحتی پیش آورده ایم که متوجه آن نیستیم! اما بعد که متوجه شدیم این زمان چقدر لازم و حیاتیست کاملاٌ شرایط را برای خلوت وی آماده می کردیم...
نکته دیگر اینکه عنوان میشد: در گذشته همواره وقتی هر دو از سر کار به خانه می آمدیم فضایی برای ترمیم نداشتیم. با هم در جلو تلویزیون می نشستیم و با هم حرف میزدیم و من بشخصه باید حواسم را که در اطراف سرم می چرخیدند مدام جمع می کردم! گاهی حتی باید تظاهر می کردم که دارم گوش می دهم! بطور دقیق تا ساعتها آماده بودم که به نقطه ای فرار کنم! چراکه زمانی که خودم ترمیم نشده ام نمی توانم کس دیگری را ترمیم کنم. ما هر دو خسته در واقع سعی داشتیم بعد از کار زندگی زناشویی خود را شبیه سازی کنیم اما بعد که هر کدام دچار حریمهای شخصی گشتیم.ماجرا تفاوت زیادی با گذشته پیدا کرد.
من و همسرم زمانی که از کار به خانه بر می گردیم هر کدام دوش می گیریم و به فضای خود می رویم. من گاهی به روزم فکر می کنم ، روزنامه می خوانم و یا گاهی حتی با کامپیوتر مشغول می گردم . ازهمه جالبتر اینکه تمام اینها تنها یک یا دو ساعت طول می کشد و پس از آن هر دو ما کاملاٌ تازه و آرام به کنار هم می آییم و شروع به آماده کردن و صرف کردن شام با یکدیگر می کنیم.زمان بعد از شام را هم کاملاٌ برای ما لحظاتی دراماتیک شده و حتی گاهی به پیاده روی شبانه با یکدیگر هم می رویم..این در حالیست که قبلاٌ همواره از خستگی در حال مرگ بودیم و اصلاٌ حوصله اضافی نداشتیم..

در مورد زندگی جنسی آنها عنوان می کردند: در گذشته مسائل جنسی ما از حالت طبیعی خارج شده و کاملاٌ خشک و کسل کننده شده بود . ما هر زمان که می خواستیم در دسترس دیگری بودیم و شرایط را برای یکدیگر مسائد یا نا مسائد می کردیم. اما پس از این تغییر رویه زندگی جنسی ما دگرگون شد.. اولاٌ ما هر کدام شرایط لازم را برای مهیا کردن و آماده کردن خود داشتیم . . زمان روابط جنسی ما تغیر کرد و مکان آن از بخش همیشه تکراری تخت ، به تمام امکانهای موجود تغییر کرد. ما همدیگر را بسیار جذابتر و تحریک کننده تر یافتیم . اینکه همیشه در دسترس نبودیم حتی باعث شد که من فانتزی های جنسی خود را به همسرم اختصاص دهم . بارها می شد که ما هر دو بسمت سکس در نیمه های شب کشیده می شدیم و این کشش و ممنوعیت باعث می شد که کاملاٌ تشنه یکدیگر شویم تا جایی که بسمت یکدیگر هجوم می بردیم و لحظات شیرین و پر حرارتی را می ساختیم..این در حالی بود که من فکر می کردم این جدایی ریشه جنسی ما را خواهد سوزاند و با اکراه آن را پذیرفتم ولی الان می بینم نه تنها ما را سرد نکرد بلکه بسیار پر حرارت تر و روابط ما را بیش از پیش دراماتیک تر کرده است....

با توضیح مسائل بالا فکر نمی کنم توضیح دیگری لازم باشد .... نتیجه واضح است
شاد و سلامت باشد.